بر اساس فرهنگ لغت زبان اسپانیایی، واژگان شناسی مطالعه واحدهای واژگانی یک زبان و روابط سیستماتیک ایجاد شده بین آنها است. یعنی لغت شناسی واژه ها را مطالعه می کند که چگونه تشکیل شده اند و اجزای آنها به چه معناست. با توجه به روابط سیستماتیک آنها، فرهنگ شناسی وظیفه طبقه بندی و مطالعه کلمات را بر اساس الگوها و کارکردهایی دارد که در کاربرد زبان به عنوان یک سیستم مشاهده می شود.
فرهنگ شناسی و فرهنگ شناسی
در حالی که این دو اصطلاح اشتراکات زیادی دارند، اما به فعالیت های متفاوتی اشاره می کنند. در حالی که فرهنگ شناسی وظیفه مطالعه واژگان را بر عهده دارد، فرهنگ شناسی وظیفه جمع آوری این واژه ها و گردآوری آنها در لغت نامه ها را بر عهده دارد.
اگر به ریشه شناسی هر دو کلمه نگاه کنیم، می بینیم که در لغت نامه ها عنصر کلیدی تمایز یافت می شود. واژهشناسی از واژه یونانی leksikós (λεξικόν) میآید که به معنای مجموعهای از کلمات و و «–logy» است، اصطلاحی که از یونانی (-λογία) و به معنای مطالعه است. در حالی که فرهنگ نویسی با کلمه یونانی “gráphein” (γραφειν) به پایان می رسد که در میان چیزهای دیگر به معنای نوشتن است.
آنها دو رشته خواهر هستند که برای تجزیه و تحلیل کامل واژگان و نمایش صحیح و گروه بندی آن در فرهنگ لغت های عمومی یا تخصصی به یکدیگر نیاز دارند.
واژگان شناسی و نحو
در مطالعات زبانشناسی، هر بار که میخواهیم تمرکز پژوهش خود را تخصصی کنیم، باید به زیر تخصصهای دقیقتری متوسل شویم. این مورد از نحو در رابطه با واژه شناسی است. نحو مطالعه مجموعه قواعد و هنجارهایی است که ترکیبات ممکن کلمات را در یک جمله تنظیم می کند . ترتیب این کلمات و اینکه چگونه میتوانیم عناصری را در جمله جایگزین کنیم، موضوعاتی هستند که به لطف نحو و بررسی روابط نحوی و پارادایمی کلمات میتوانیم آنها را روشن کنیم.
با این تعریف از نحو، واژگان شناسی و بررسی واژه ها را به عنوان موجودیت های مستقل و پر معنا کنار می گذاریم و در یک سیستم کم و بیش انعطاف پذیر از قواعد و پارامترها برای ساخت و تحلیل زبان وارد استفاده از آنها می شویم.
واژگان شناسی، دستور زبان و واج شناسی
سایر زیر تخصص های زبانی که اغلب با واژه شناسی اشتباه گرفته می شوند، دستور زبان و واج شناسی هستند. این به این دلیل است که این سه مورد مطالعه کلی، که زبان یا زبان است، مشترک هستند. اما همانطور که قبلاً گفتیم، هر تخصص سعی می کند توجه خود را بر جنبه ای متفاوت از زبان متمرکز کند تا آن را عمیق تر تجزیه و تحلیل کند.
در مورد دستور زبان، واژه ها برای دانستن قواعد شکل گیری و کاربرد آنها مطالعه می شوند. این مطالعه بالاتر از مطالعات نحوی قرار دارد و سایر سطوح تحلیل را نیز در بر می گیرد: آوایی، صرفی، معنایی و واژگانی. اما همیشه از نقطه نظر قوانین و پارامترهای استفاده “از نظر دستوری صحیح” از زبان.
از طرف دیگر واج شناسی سیستم صوتی یک زبان را مطالعه می کند. ما به مطالعه کلمات و جملات، اما از ترکیب صوتی آنها ادامه می دهیم. بر خلاف واژهشناسی، واجشناسی معنا را مطالعه نمیکند و توجه خود را به تولید و تغییر صداهایی که کلمات یک زبان را تشکیل میدهند محدود میکند.
منابع
Escobedo, A. (1998) واژگان و فرهنگ لغت. ASELE. مجموعه مقالات I. مرکز مجازی سروانتس. موجود در https://cvc.cervantes.es/ensenanza/biblioteca_ele/asele/pdf/01/01_0247.pdf
هالیدی، ام (2004). واژهشناسی و زبانشناسی پیکرهای. A&C مشکی.
Obediente, E. (1998) فونتیک و آواشناسی. دانشگاه آند